روزها فکر من اینست وهمه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود
به کجا می روم آخر ننمائی وطنم
مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا
یا چه بودست مراد وی از این ساختنم
و سرانجام فاصله ها حادثه ساختند
تکرارت عادتی همیشگی
و من قربانی این هوس
دلم می خواست باشی همدمم
شبهای برفی
دلم می خواست ماه صورتت را
ببینم در زلال دیدگانم
ولی من انتخابت کرده بودم
همین بود اشتباهم
همین بود اشتباهم....
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|